دختر: دوست دختر جدیدت خوشگله؟ (دختره تو دلش: ایا واقعا از من خوشگل تره)
پسر:اره خوشگله (پسر تو دلش: اما تو هنوز زیباترین دختری هستی که من میشناسم)
دختر: شنیدم دختر شوخ طبع و جالبیه (درست اون چیزی که من نبودم)
پسر: اره همینطوره (ولی در مقایسه با تو هیچی نیست)
دختر: خوب پس امیدوارم شما دوتا باهم بمونید (کاش ما دوتا باهم می موندیم)
پسر:منم برات ارزوی خوشبختی دارم (چرا این پایان رابطه ما شد؟)
دختر:خب...من دیگه باید برم (قبل از اینکه گریه ام بگیره)
پسر: اره منم همینطور (امیدوارم گریه نکنی)
دختر:خداحافظ (هنوز دوست دارم و دلم برات تنگ میشه)
پسر: باشه خداحافظ (بخدا که هیچوقت عشقت از قلبم بیرون نمیره...هرگز)
کاش ما ادما حرف دلمون را میزدیم.... کاش....
لعنت به نگفتن حرفایی که عقده میشن...
رمان معجزه ی تلخ به زودی
برای دریافت این رمان بر روی ایمیل خود کافی است فقط
یک ایمیل به موضوع "رمان" به ایمیل زیر ایمیل کنید
E-MAIL:ATASHBAX_LOVE@YAHOO.COM
בِلْتَنـْـگ ڪِـﮧ میشَمْ
چِشْمــוمــפ (*_*)
میبَنـْבَҐ פ (-_-)
فِڪْرْ میڪُنَمْ (؟ _؟)
تــפ پیشَمے (*_*) (*_*)